
نفر پشتي: بله آقاي نهاونديان غضنفري اومده...تشريف بيارين ...داره وانمود مي كنه نگران نيست!

غضنفري: كشتي ما رو نيم ساعته شروع شده
نهاونديان: تازه اولشه..... چقدر گفتيم اين جوايز صادراتي رو بدين؟

بله اين كتابو كه مي بينين همه شو خودم نوشتم .... بچه هاي روابط عمومي فقط تايپ كردن!

نهاونديان: خوب حالا وقتشه روي سن نشونت ميدم جوايز صادراتي رو ندادن يعني چه؟!

غضنفري: ببين ماكه تنديس هم بت داديم روتو نمي كني اين ور حداقل زوري بخند آبرو مون رفت

نهاونديان: ببين همه دارن نيگامون مي كنند چرا هيچ كي نمياد رو سن؟

نيومدين نيومدين...دوتا دوتا مياين .... حالا كي به كي چي بده؟

اينو مي بيني ... ميوه هاي چيني رو همين وارد مي كنه ...ديگه به اتاق گير ندينا خودتون تقدير كردين

نهاونديان: اين غضنفري فكر مي كنه فقط خودش ميتونه درگوشي حرف بزنه
اما لابي من قويتره ميگيرم آخر اين جوايز صادراتي رو

ببين ديگه شوخي ندارم جوايز رو ميدين يا همينجا جلو همه .....
نفر سوم: من كه نمي شنوم!

غضنفري: حالا كه همه رفتن بياين خودمون سه تايي از هم تقدير كنيم
نهاونديان: ....ايشالا مباركش باد

غضنفري: همه رفتن؟...خوب نهاونديان جان.....شما جوايز صادراتي رو ميخواستي ديگه.....نه؟!
نظرات شما عزیزان:
|